یکی از تمایزات امروزین دنیای سیاست با گذشته، بهره گیری از رسانه در کسب، حفظ و افزایش قدرت و نفوذ در دنیای سیاست است. امروزه مدیران سیاسی پیشبرد برنامه های خود را در دیپلماسی رسانه ای جستجو می کنند.
«ایبو» این مفهوم را هرگونه استفاده از رسانه در جهت ترویج و بیان سیاست تعریف می کند . اما «گیلبوآ» دیپلماسی رسانه ای را شامل استفاده از رسانه ها توسط مدیران سیاسی به منظور “بیان منافع در مذاکرات ، اعتمادسازی و بسیج حمایت عمومی” بیان می دارد .
معمولا سیاست مداران با وقوف بر اهمیت دیپلماسی رسانهای ، کارگردانی این بخش را به مشاوران رسانه ای خود می سپارند. مشاوران رسانه ای در واقع اداره کنندگان اتاق فکر ، معماران گفتمان اهالی سیاست و طراحان اصلی ایده های سیاست مداران هستند .
در انتخابات پیش رو با توجه به شیوع ویروس کرونا وکمتر شدن متینگ انتخاباتی نامزدها، نقش رسانه ها به ویژه شکل نوین آن، یعنی شبکه های اجتماعی بسیار پر رنگ و پر جلوه خواهد بود. رسانه ها به چند شکل در این دوره از انتخابات به ایفای نقش خواهند پرداخت:
یک – انجام رسالت ذاتی، یعنی آگاهی بخشی و اطلاع رسانی؛ از این منظر رسانه فرصتی برای انعکاس اخبار و تحلیل ها از تحولات و نظرات دولت به افکارعمومی و بالعکس می باشد.
دو- تبیین اهمیت انتخابات و جلب مشارکت مردمی؛ از طریق رسانه با تبیین درست اهمیت انتخابات و شرایط حساس داخلی و خارجی، ضرورت مشارکت مردم در انتخابات در اذهان شکل می گیرد و محقق می گردد.
سه – اطمینان بخشی به مردم از روند برگزاری انتخابات؛ سلامت انتخابات، رقابتی بودن آن و رعایت فرایند قانونی با رسانه ها تصویرسازی می شود. این تصویرسازی می تواند هم نتیجه خوب داشته باشد و هم نتیجه بد. تلاشی که رسانه ها انقلابی و غیر انقلابی در داخل و خارج در قبل، حین و پس از هر انتخاباتی در جمهوری اسلامی انجام می دهند، در راستای تصویرسازی و استفاده از آن است.
چهار- مهندسی رای؛ رسانه ها علاوه بر نقش های فوق، گاهی با کاربست تکنیک ها و اصول بین رشته ای و ترکیبی حتی بدون اعلام، اهداف انتخاباتی خود را در مهندسی رای دنبال می کنند. این قبیل رسانه ها علاوه بر تلاش به نفع مواضع خود حتی دست به تخریب کاندیدا یا کاندیداهایی که با آنها مخالف هستند ، می زنند ودرانجام وظیفه ذاتی خود نیز گرایش خود را در اولویت قرار می دهند.
مشاوران رسانهای با درک عمیق افکار عمومی به دنبال بازمهندسی این افکار در جهت نیل به هدفهای سیاسی هستند . این مشاوران عموما درک عمیقی از نقش رسانه ها و وزن آن ها داشته و هنر بهره گیری از رسانه های مختلف را دارا می باشند. هنر مشاوران رسانه ای ” نماد شناسی”، “گفتمان سازی”، “روانشناسی جامعه” و ” توان مدیریت رسانه” است.
با مشخص شدن جایگاه افکار عمومی در حقوق اساسی امکان تدوین قانون اساسی بوجود آمد و انتخابات به عنوان بخشی از دموکراسی و مردمسالاری و برآیندی از افکار عمومی، در حقوق اساسی به رسمیت شناخته شد. لذا اولین قانون اساسی توسط فرانسویها حدود ۲۰۰ سال قبل مدون شد و در خاورمیانه ایران اولین کشوری است که با قیام مشروطه به قانون اساسی دست پیدا کرد. بدین ترتیب افکار عمومی در ایران از دیر باز مورد توجه بود اما باید توجه داشت که در این زمان مسئله به نام مدیریت افکار عمومی موضوعیت و عینیت نداشته است. زیرا اساسا افکار عمومی در حکمرانی و رفتار سیاسی کشور اثری نداشته است. مثلاً در دوره قاجار، افکار عمومی دارای معنای خاصی نبود. در یک دورهای حاکم، خلیفه و یا شاه، هر موضوعی را مطرح میکرد مردم قبول میکردند اما در مقابل این موضوع بازخوردی وجود نداشت .
با مطرح شدن حقوق اساسی که مناسبات بین مردم و حکومت و همچنین مناسبات نهادهای درون حکومتی را تعریف میکرد، آزادی های فردی و عمومی در مقابل حکومت به رسمیت شناخته شد و بر اساس آن هم مردم دارای حق و وظیفهای شدند و هم حق و وظیفهای برای حکومت تعریف شد.با وقوع انقلاب صنعتی و شکل گیری صنعت چاپ، مطبوعات رونق پیدا کرد.
لذا اندیشمندان به فکر افتادند که چه روشهایی را به کار بگیرند تا افکار عمومی وادار به مصرف نشریات شوند. در آن شرایط تعدادی از اندیشمندان غربی به اظهار نظر در حوزه پروپاگاندا(تبلیغات سیاسی) و تبلیغات بازرگانی پرداختند. هدف در حوزه تبلیغات سیاسی این بود که چگونه میتوان از اتفاقی که در تکنولوژی افتاده و مطبوعات به وجود آمده است به نفع تبلیغات سیاسی در انتخاباتها استفاده کنند.
این هدف در تبلیغات بازرگانی به علت تولید زیاد یافتن راهکار برای مصرف بیشتر مردم بود. شایان ذکر اینکه اولین تبلیغات بازرگانی ایران در مطبوعات سال۱۳۰۵ اتفاق افتاد که روزنامه اطلاعات اولین آگهی بازرگانی را منتشر کرد و کالایی را معرفی کرد.
در دهه ۹۰ میلادی با به وجود آمدن تکنولوژی رایانه و ماهواره، وضعیت رسانه تغییر کرد و از حالت یکسویه به سمت دوسویه حرکت نمود. حالت یکسویه به گونه ای بود که مخاطب میتوانست فقط از طریق رادیو و تلویزیون داخل منزل مسائل را پیگیری کند و قدرت انتخاب به مخاطب داده نشده بود اما از زمانی که اینترنت ورود پیدا کرد این حالت به دوسویه تغییر وضعیت داد و این همان زمانی بود که مخاطب میتوانست قدرت انتخاب داشته باشد.
با ورود اینترنت، در تکنولوژی ارتباطات یک تحول اساسی صورت گرفت که ناشی از ترکیب تلفن و رایانه بود. این ترکیب سبب ظهور رسانه جدیدی به نام گوشی موبایل گردید. رایانه از آن حجم عظیمی که یک اتاق را اشغال میکرد تبدیل به یک گوشی موبایل شد که از این طریق مخاطب دریافت کننده بود، سپس به این موبایل که به نوعی رایانه کوچک محسوب میشد دوربین اضافه کردند و قیمت آن را نیز پایین آوردند. تکنولوژی که از ترکیب رایانه، تلفن و دوربین بر مبنای علم برق و دیجیتال به وجود آمد، قدرت ارسال پیام را ارزان و آسان نمود.
بدین ترتیب در تاریخ بشر اتفاق عجیبی رخ داد و آن هم مسئله ای بود که مدیریت افکار عمومی فقط از طریق حاکمان و صاحبان ثروت و قدرت صورت نمیگرفت و توسط توده مردم و خارج از اراده و قدرت حکومتها، مدیریت میشد.
نمونه بارز این مدیریت را میتوان در حادثه تونس مشاهده کرد، زمانی که جوانی در یکی از شهرهای کوچک تونس دست به خودسوزی زد و فیلم آن توسط موبایل فیلمبرداری انتشار یافت و باعث شد مردم آن کشور قیام کنند و حکومت تغییر کند و حتی تا جایی ادامه پیدا کرد که قیام در کشورهایی مصر و لیبی هم اتفاق افتاد و بیداری اسلامی شکل گرفت.
بنابراین امروزه فضای مجازی و شبکه های اجتماعی یک واقعیت انکار ناپذیر است و این پدیده منحصر به کشورهای خاصی نیست. در حال حاضر در آمریکا نیز روزنامه های نیویورک تایمز، واشنگتن پست و … نیستند که افکار عمومی را اداره می کنند بلکه گروههای اجتماعی و فضای مجازی در مقابل آن قدرتها فعالیت میکنند و این اتفاق در همه جای جهان رخ داده است.
باید اذعان داشت حادثهای که اتفاق افتاده در ایران هم اتفاق می افتد. زیرا هم اینتر نت و هم گوشی های هوشمند در ایران وجود دارند و فضای مجازی در ایران نیز یک واقعیت است.
حال این سوال مطرح می شود که آیا میتوان فارق از واقعیتی که در جامعه بشری رخ داده است افکارعمومی را مدیریت کرد؟ آیا کسی فکر میکند با داشتن صرف رادیو و تلویزیون و مطبوعات میتوان افکار عمومی را مدیریت کرد؟
باید پذیرفت که امروز در جامعه ایران، فضای مجازی در انتخابات و در مقابل مطبوعات و رادیو و تلویزیون فعالیت میکند و اتفاقا اثراتی که فضای مجازی در نتیجه انتخابات می گذارد بیشتر از تبلیغات شهری خواهدبود. یعنی فضای مجازی بار دیگر نشان خواهد داد که قدرت زیادی دارد.
اگر بخواهیم در انتخاباتها موفق عمل کنیم باید به فضای مجازی توجه جدی شود و اگر این باور وجود داشته باشد که با فشار و بالابردن تعداد روزنامه ها، سایتها و برنامه های تلویزیونی میتوان موفق شد، اشتباه است، ممکن است تأثیرگذار باشد اما باید دقت داشت قدرتی پیدا شده است که تولیدات مستندی ارائه میدهد. پس اگر بگوییم در انتخابات پیش رو فضای مجازی و شبکه های اجتماعی نقش بی بدیل و تعیین کننده در نتایج را دارند گزاف نگفته ایم و پیروز انتخابات کسی است که با کاربست سیاست های رسانه ای گویا و مشخص به خوبی بتواند افکار عمومی را مهندسی کند.